هوراااااااااااا بهار اومد دوباره رفتیم شهربازی
بهار اومد و دوباره برنامه رفتن به شهربازی از سر گرفته شد . دو روز قبل وقتی شنیدی زن دایی فهیمه و ارتین میرن شهربازی گیر دادی که من رو هم ببرین آخه تو زمستون بخاطر سردی هوا این برنامه حذف شده بود و فراموشش کرده بودی اما دوباره یاد ایام افتادی و میگی من رو ببرید شهربازی... از صبح با خودت قرار گذاشته بودی که بابا حمید شما رو ببره شهربازی ( من و بابایی بی خبر بودیم ) صبح زنگ زدم خونه تا ببینم داری چکار میکنی ، بهم گفتی قراره بابایی شما رو شب ببره شهربازی ! ساعت ۵/۲ اومدم خونه و ناهار خوردم و خواستم یک چرت کوچولو بزنم ، واست کامپیوترت رو روشن کردم و برنامه تام و جری گذاشتم اما نگذاشتی بخوابم آخه گفتی : مامان جون صندلی ام رو بکش...
نویسنده :
maman sima
6:22